سخنان ميلان كوندرا-سری اول
سخنان ميلان كوندرا-سری اول
سرنوشت همچون گلوله ي آهنيني است كه بر مچ پاي ما بسته شده باشد.
در سلسله مراتب هنرها، اين موسيقي است كه جاي نخست را مي گيرد.
هر لحظه اي نمايانگر جهاني كوچك است كه ناگزير در لحظه ي بعدي فراموش مي شود.
مهرباني به معناي ايجاد فضايي مصنوعي است كه در آن با ديگري، بايد همچون كودك رفتار شود.
كشفهاي رمان نويسان - هر اندازه هم قديمي باشد - هرگز از به حيرت افكندن ما باز نتواند ايستاد.
رمان غالبا چيزي نيست مگر پياپي شدن درازمدت چند تعريف فرار.
انسان آرزومند جهاني است كه در آن خير و شر آشكارا تشخيص دادني باشند، زيرا در او تمايل ذاتي و سركش داوري كردن پيش از فهميدن، وجود دارد.
زمان در ترني كه تاربخش مي نامند، سوار شده است؛ سوار شدن در اين ترن آسان است اما پياده شدن از آن دشوار.
رمان، عرصه اي است كه تخيل نيز در آن، مانند رويا، مي تواند فوران كند.
بزرگترين عشق، سرانجام به مجموعه اي از يادگارهاي بي رونق كاهش مي يابد.

ادامه مطلب